داستان عصر طلایی

(در حال نگارش)

اگر خاطره، اطلاعات یا عکسی دارید که در نوشتن این مقاله کمک کند، لطفا از طریق صفحه تماس با ما ارسال کنید.



در مورد پیراهن‌دوزی عصر‌طلایی

بر اساس عکس بالا، پایه‌گذاری اولیه پیراهن‌دوزی عصرطلایی در محدوده سال ۱۳۰۷ شمسی انجام شد.

سوال: لطفا اگر افراد حاضر در عکس بالا را می‌شناسید، در بخش دیدگاه در پایین صفحه نام آنها را اعلام کنید.

۱- احتمالا فرد نشسته درکنار میرزا حسن‌ خان با کت و شلوار سفید مصطفی‌خان انصاری هست.



قبل از شکل‌گیری عصرطلایی،میرزا حسن خان و میرزا اسماعیل خان هردو کارگر مغازه بودند و در محل کار با هم دوست می‌شوند و پایه‌گذاری یک شراکت را می‌کنند که با پیراهن‌دوزی عصرطلایی شروع می‌گردد. [به مقاله “قبل از عصرطلایی” مراجعه کنید.]
نظافت عصرطلایی پس از راه‌اندازی پیراهن دوزی به آن اضافه می‌شود.

عصرطلایی اولین فروشگاه بزرگ و مدرن دوزندگی لباس اصفهان بود که تا مدت زیادی مشابه نداشت. عصرطلایی برای افراد مشهور و سرشناس شهر، از جمله استاندار و فرماندار لباس می‌دوخت. سبک دوخت عصرطلایی مشابه لباسهای اروپایی و مد روز بود. در آن زمان، آقای مرتضی غفاریان که بسیار به اروپا سفر می‌کرد لباس‌های مد روز را با خود می‌آورد و عصرطلایی با الگو‌برداری از آن لباس‌ها و در نظر گرفتن اصول خیاطی، برش متناسب با سایز بدن افراد می‌زد و لباس را برای فرد سفارشی می‌کرد. این لباس‌ها به مدل غفاریان معروف بود. بعلاوه، مالکان عصرطلایی بعلت رفت و آمد به تهران با مارک لباس آرو (Arrow) آشنا می‌شوند و شروع به دوخت پیراهن با یقه مدل آرو می‌کنند.

عصرطلایی، بجز یک فروشگاه لباس‌دوزی، محلی برای رفت و آمد دوستان و آشنایان و گپ و گفت‌های دوستانه یا به اصطلاح پاتوق دوستان بود. از جمله افرادی که بطور معمول به آنجا رفت و آمد می‌کرد آقای رشتی‌زاده بود. وی رفیق میرزا حسن خان و سرمکانیک یک کارخانه بود که گاهی در بعضی محافل شعبده‌بازی هم انجام می‌داد.

آقای مصطفی انصاری نیز یکی از شرکاء پیراهن‌دوزی عصرطلایی بود. در زمان جدایی از شراکت، شعبه سوم فروشگاه که در خیابان چهارباغ عباسی مقابل خیابان شیخ‌بهایی، در کنار سردرب هشت بهشت و در کنار شیرینی فروشی پارک بوده به آقای انصاری تعلق می‌گیرد.

کافه‌قنادی پارک در نزدیکی سردرب هشت‌بهشت هم در اختیار یک خانواده ارمنی بود و موسیو به همراه مادام و دخترشان آن را می‌گرداندند. کافه قنادی پولونیا هم طرف دیگر سردرب هشت‌بهشت قرار داشت.

شعبه اصلی پیراهن‌دوزی عصرطلایی در میدان دروازه دولت اصفهان و ابتدای خیابان سپه، در سمت شمال خیابان و در کنار پمپ بنزین قدیمی میدان دروازه دولت واقع بوده است.
تابلو بزرگ مغازه عصرطلایی روی پشت‌بام طبقه دوم قرار داشت. رنگ زمینه آن آبی روشن و عکس یک فرشته (ملائکه) درحال پرواز که یک پیراهن تا شده در یک دست و یک یقه آرو در دست دیگر داشت برروی آن نقش بسته بود. پایین تابلو نوشته شده بود “پیراهن‌دوزی عصرطلایی تاسیس ۱۳۰۷”.

در محدوده سال‌های دهه ۳۰، مغازه‌های خیابان سپه از محدوده ابتدای خیابان تا سر لت (کنار کوچه باغبون‌ها) همگی دو‌طبقه و هرطبقه حدود ۴ مترارتفاع داشت. مغازه کناری عصرطلایی، مغازه فرش‌فروشی آقای حقایق بود که فرش‌های چهارمحالی می‌فروخت. مغازه بعد آن، مغازه پارچه‌فروشی رستگار بود که بعدا توسعه پیدا کرد و شعبه دوم آن در محدوده اواخر دهه ۴۰ شمسی در میدان ۲۴ اسفند افتتاح شد. پس‌ از آن راه‌پله طبقه بالا مربوط به کل مجموعه مغازه‌ها بود که پله‌های کوتاه‌تر داشت، اما دستگاه پله بسیار طولانی بود. کنار آن، داروخانه رازی متعلق به برادران مقتدر قرار داشت که یک مغازه دودهنه بود. پس از آن یک کفاشی، بعد قنادی سپه و بعد پاساژ عطاء‌الملک (فرش‌فروش‌ها) بود. پس از پاساژ، میوه‌فروشی مشهد حسین و بعد دو مغازه کوچک خرازی بود و به کوچه باغبون‌ها یا سر لت می‌رسید. یک مادی از پشت مغازه عصرطلایی رد می‌شد که در محدوده تقاطع خیابان شیخ‌بهایی و آذر به زیر املاک مسکونی و مغازه‌ها وارد می‌شد و در محدوده انتهای خیابان شاه نزدیک دروازه دولت بخش کوتاهی از آن دیده می‌شد و دوباره به زیر املاک تجاری خیابان سپه می‌رفت و در محدوده سر لت دوباره پدیدار می‌شد و بخشی از آن وارد چهلستون می‌شد.

مغازه عصرطلایی هم دوطبقه بود. پله‌های رابط بین طبقه‌ها بعلت کمبود جا بسیار بلند بوده است، برای رفتن به طبقه بالا، حدود ٨ یا ۹ پله به ارتفاع حدودی ۵۰ سانتی‌متر وجود داشت. مغازه عصرطلایی یک زیرزمین هم داشته که عمق و پله‌های مشابهی داشته است. این زیرزمین، در ابتدا متروکه بوده و از آن استفاده نمی‌شده است. در زمان انجام کار سری‌دوزی پیراهن، این زیرزمین به انبار پیراهن دوخته‌شده تبدیل می‌شود. پیراهن‌های سری‌دوزی در جعبه پیراهن قرار می‌گرفت و ۴٨ جعبه پیراهن (چهار دوجین) در یک کارتن جای داده می‌شد. روی کارتن‌ها، برچسب عصرطلایی زده می‌شد. این برچسب توسط مهدی غفارزاده طراحی شده بود که آرم عصرطلایی (مشابه تابلو مغازه)، آدرس گیرنده در شهرهای خوزستان، آدرس عصرطلایی اصفهان روی آن درج می‌شد. این کارتن‌ها معمولا توسط اتوبوس‌های شرکت گیتی نورد به شهرهای مختلف ارسال می‌شد.

عصرطلایی، برای افراد سرشناس شهر، پیراهن و روب‌دشامبر (پیژاما) مدل فرانسوی با کمربند و مغذی دوزی انجام می‌داد. پیراهن‌ها دارای یک یقه دوم بود که در صورت کثیف شدن قابلیت تعویض داشت. پیراهن‌دوزی عصرطلایی اولین خیاطی بوده که یقه آرو (لایه‌ای چسب دار) و شلوارخواب (پیژاما یا پیژامه)تولید می‌کرده است.

لایی یقه‌ها را معمولا با کمک اطوی زغالی می‌چسباندند. بعد از مدتی و با سری دوزی یقه‌های آرو، عصرطلایی یک دستگاه پرس خریده و یقه‌ها را پرس می‌کردند.

عصرطلایی، در ابتدا یک بخش نظافت (شستشوی لباس) داشته است. کار بخش نظافت ارائه سرویس شستشوی لباس‌ها بوده که سبکی مشابه خشک‌شویی‌های امروزی داشته‌است. دستگاه شستشوی لباس مشابه یک میکسر بوده که روی یک شاسی اتوموبیل نصب شده بود و به کمک یک موتور بنزینی و اتصالات زنجیری آن به گردش در میامد. ابعاد دستگاه ۳×۱/۵ متر و میکسر از یک دیگ بزرگ دوجداره با صفحه سوراخ‌دار داخلی (مشابه ماشین لباسشویی) تشکیل شده بود که لباس‌ها درون آن ریخته می‌شد و به آن بنزین هواپیما می‌زدند و به مدت معینی در میکسر در حال گردش بوده تا لباس تمیز می‌شده.سپس با گردش سریع و نیروی گریز از مرکز مواد شستشو از آن جدا می‌شد. پس از آن مدتی در آفتاب پهن می‌کردند تا بوی بنزین هواپیما بپرد.

پس از بسته‌شدن بخش نظافت، دستگاه شستشو مدت زیادی در کنار خانه کوچه جهانبانی در سمت خانه قزوینی قرارداشته که وسیله بازی علی، اصغر و توران غفارزاده می‌شود. معمولا، اصغر و توران سوار و داخل دیگ می‌شدند و علی با کمک نیروی پا زنجیر دستگاه را به حرکت در‌می‌آورد. مهدی گاهی دستگاه را با سرعت بیشتری می‌چرخاند و بچه‌های کوچک‌تر هم کیف می‌کردند و هم دچار سرگیجه می‌شدند.

یک سمت مغازه عصرطلایی برای مدتی به آقای جعفر خدایی برای فروش لوازم خرازی داده می‌شود. ویترین بیرونی هم در همان سمت لوازم خرازی را به نمایش می‌گذاشت. گردش کار لوازم خرازی مناسب نبوده و این قسمت از مغازه به یک شخص دیگر، ظاهرا از مغازه رستگار، داده می‌شود که در آن پارچه‌های چادری و زیرشلواری می‌فروخت.

عصرطلایی مشتری‌های ارمنی زیادی داشته و شعبه دوم عصرطلایی به پیشنهاد حسین غفارزاده در جلفا افتتاح می‌شود. محل این شعبه در سمت شمال خیابان نظر شرقی، حدفاصل میدان جلفا و خیابان خورشید و نزدیک چهارراه حکیم‌نظامی بوده‌است. در ابتدا، حسین غفارزاده در این محل مستقر می‌شود و پس از مدتی باز به محل دروازه دولت بازگشته و آقای مصطفی انصاری به این محل منتقل می‌شود.

پس از آن، در رقابت با پیراهن‌دوزی سعدی، به پیشنهاد حسین غفارزاده، مغازه چهارباغ (شیخ بهایی) در کنار سردرب هشت بهشت و روبروی خیابان شیخ‌بهایی افتتاح می‌شود. حسین غفارزاده در این محل مستقر شده و سپس مغازه به آقای مصطفی انصاری واگذار می‌شود و حسین غفارزاده به مغازه دروازه‌ دولت بازمی‌گردد.

میرزا حسن خان، بطور تخصصی و حرفه‌ای، کروات، پاپیون و پوشت(دستمال جیبی) درست می‌کرده‌است که این کار بصورت سفارشی و برای هر شخص با پارچه مخصوص و متناسب با رنگ، طرح و برش لباس شخص انجام می‌شده است. در سالهای بعد، ایشان رئیس صنف پارچه‌فروش و خیاط شهر اصفهان بوده و پس از آن معاون و نماینده انجمن شهر اصفهان می‌شوند. معمولا در زمان حضور مقامات و دربار در اصفهان، میرزا حسن خان در مراسم رسمی استقبال و در گردهایی‌ها حضور داشته است. پوشیدن لباس فراگ در این چنین مراسم معمول بوده که شامل کتبا پشت بلند و شلوار و تزئینات آن هست. بعلاوه، میرزا حسن خان جزو معتمدین اصناف شهر اصفهان هم بوده است و در امور اجتماعی شهر بدون دریافت حقوق مشارکت داشته است.

مصطفی خان انصاری، یکی از بهترین برشکارهای پارچه بوده و مسوول انجام برش‌های لباس بود. میرزا اسماعیل خان انجام برش پارچه را تا حدودی از مصطفی انصاری یاد می‌گیرد اما ادامه نمی‌دهد. حسین غفارزاده انجام برش پارچه را از مصطفی انصاری فرا می‌گیرد و بطور تخصصی و با مهارت بسیار بالا این کار را ادامه می‌دهد. حسین غفارزاده در کار خیاطی مدرن بسیار متبحر و صاحب سبک می‌شود. مصطفی خان انصاری بیشتر سبک سنتی کار می‌کرده است.

حسین غفارزاده، فرزند میرزا حسن خان، بیشتر به امور فنی و خیاطی می‌پرداخت که شامل سرپرستی کارگاه خیاطی، انجام برش‌های سری‌دوزی، بررسی کیفیت دوخت و هماهنگی های داخلی بود.

بهترین دوزنده پیراهن در اصفهان آقا رضا کشانی بوده که در روز در محدوده ده تا دوازده پیراهن می‌دوخته‌است. دستمزد وی به ازاء دوخت پیراهن ۶ تومان بوده است. در همان زمان، دستمزد دوخت پیراهن در حدود ۴ الی ۵ تومان بوده است. بابت مقایسه، گوشت حدود کیلویی ۱۵ تا ۲۰ ریال و نان ۳ ریال بوده است.

عزیزالله خان، از فامیل‌های میرزا حسن خان، مسوول کار اطوکشی بود. وی همچنین در کار رفوگری لباس مهارت خاصی داشت و یکی از برترین‌ها در این زمینه بوده است. روش این کار این بوده است که از داخل درز شلوار نخ می‌کشیدند و با ان نخ محل سوراخ شدگی لباس را رفو می‌کردند. مهدی غفارزاده این مهارت را از عزیزالله خان فرا می‌گیرد. عزیزالله خان اهل یزدخواست یا شاهزید بود.

آقای محمد زاغیان، در دهه ۳۰ ابتدا پیراهن‌دوز و در اواخر یقه‌دوز بود. او دستیار رضا کشانی محسوب می‌شد.

برادران عطار، بهرام، جلیل و خلیل، کار برش و دوخت پیراهن را در عصرطلایی یاد گرفتند. بهرام یکی از بهترین برش کارها و خلیل یک دوزنده حرفه‌ای می‌شود. جلیل کار رانندگی کامیون هم انجام می‌داد. زمانی که کار خدمات ترابری کمتر شده بود، بهرام و جلیل فروشگاه پیراهن فلاور را باز می‌کنند که یکی از بهترین خیاط‌ها و پیراهن‌دوز‌های شهر اصفهان می‌شوند. خلیل عطار مدت بیشتری با عصرطلایی می‌ماند ولی بعد با برادران همراه شده و مسوول کار دوخت در پیراهن فلاور می‌شود.

فرزندان پسر شریک‌های عصرطلایی همگی در محل مغازه به روش‌های مختلف کار کرده‌اند.
مهدی، علی و اصغر غفارزاده، در سالهای ابتدای دبیرستان، تابستان‌ها در مغازه کارآموزی می‌کرده‌اند. وظیفه انها رسیدگی به حساب مشتریان، بررسی سفارش مشتریان، نوشتن دستورات آنها و نوشتن اندازه‌های گرفته شده توسط خیاط‌ها در دفترچه ثبت سفارش بوده است. درهمین زمان، خط سیاق و محاسبات مربوط به آن را فرا می‌گرفتند.
در شب‌های عید نوروز، مهدی، علی و اصغر در مغازه مشغول حسابرسی و تحویل جنس به مشتریان بودند که لازمه این کار تحرک زیاد و بالا و پایین رفتن متعدد از پله‌های بلند مغازه بوده، بطوری که درانتهای روز از خستگی توان حرکت نداشتند. این کار ادامه داشت تا پیراهن عید آنها آماده شده به آنها داده می‌شد و به خانه می‌رفتند.

مهدی غفارزاده حدود ۶ یا ۷ ساله بوده که کار فروشندگی و نگهداری از مغازه عصر طلایی را انجام می‌داده است و در محدوده ۹ سالگی شروع به انجام امور حسابداری می‌کند. بعلاوه، همراه با دوست خود که بعدا گوینده رادیو آمریکا میشود جهت جذب مشتری در مقابل مغازه برنامه نمایشی-تبلیغاتی اجرا می‌کردند.

اکبر انصاری، پسر مصطفی انصاری، شریک دیگر عصرطلایی، کار در عصرطلایی را با دکمه‌دوزی شروع کرد و پس از آن پیراهن دوزی و یقه دوزی انجام می‌داد. ایشان با فراگرفتن کامل حرفه خیاطی، در پاساژ ایفل مغازه پیراهن دوزی جدیدی همراه با برادر و پدر خود باز می‌کند.

در زمان کار سری دوزی، چندین مدل یقه خاص برای پیراهن‌های عصرطلایی طراحی شده بود که می‌توان به مدل‌های زیر اشاره کرد:

  • یقه آرو
  • یقه مدل انگلیسی
  • یقه مدل ایتالیایی
  • یقه مدل “ع” یا عصرطلایی

الگوی این یقه‌ها با مقوای بسیار کلفت ساخته‌شده بود و سر میز برش در کنار دست حسین غفارزاده قرار داشت. در زمان برش پارچه، الگو روی آن گذاشته می‌شد و با قیچی برقی بصورت سری برش می‌شد.

عصرطلایی یک دفترچه فهرست مشتریان داشت که به “دفتر نماینده” معروف بود. این دفتر، به شکل دفترهای محضرخانه‌ها و دراز بود و سایز آن حدود یک‌متر در ۴۰ سانتی‌متر (یا ۷۰ سانتی‌متر در ۳۰ سانتی‌متر) بود. در این دفتر، نوع پارچه، مدل لباس، طرح آن، مدل یقه و سایزهای مشتری ثبت می‌شد. دفتر نماینده یک فهرست داشت که در ابتدای دفتر بود و مشتریان را براساس حروف الفبا مرتب می‌کرد.

نمای بیرونی مغازه عصرطلایی شامل یک درب چوبی یک لنگه بود و یک ویترین بزرگ در یک طرف آن قرار داشت که از چوب ساخته شده بود. در یک مقطع زمانی، ویترین تغییرات جزئی می‌کند و ظاهر آن با چوب و فیبر بازسازی می‌شود.‌‌ در محدوده سال ۱۳۴۷، مغازه دروازه دولت توسط اصغر غفارزاده بطور کامل بازسازی می‌شود. درب ورودی در وسط قرار می‌گیرد که دارای یک طاق قوسی بوده و دو ویترین در دوطرف آن قرار می‌گیرد و از فلز و شیشه برای ساختار آن استفاده شده بود. مغازه چهارباغ هم مشابه همین طرح نمای بیرونی را داشته است. مغازه جلفا، مغازه‌ای کوچک‌تر از دو مغازه دیگر بوده که دو چرخ خیاطی و یک میز خیاطی در آن قرار داشت. ویترین و درب ورودی آن نیز چوبی بود.

پشت مغازه عصرطلایی و رستگار یک زمین بزرگ و دراز قرار داشت که در اختیار قنادی سپه بود. مالکان عطرطلایی و رستگار این زمین را خریده و با ملک خود تلفیق می‌کنند و هرکدام یک پاساژ روی آن ملک می‌سازند. پاساژ عصرطلایی در سال ۱۳۶۴ افتتاح شد.

پیراهن دوزی عصرطلایی سه دوره مشخص داشته است:
۱ – دوره افتتاح تا قبل از سری‌دوزی پیراهن
۲ – دوره سری‌دوزی پیراهن
۳ – دوره تغییرات اقتصادی و افول

دگردیسی عصرطلایی
پیراهن دوزی (تکی دوزی) و/یا نظافت عصرطلایی> پیراهن دوزی همراه خرازی و بعد پارچه‌فروشی (شرایط اقتصادی چندان خوب نبود، خرازی و پارچه‌فروشی اضافه شد)> پیراهن‌دوزی (سری‌دوزی) > پاساژ ۱۳۶۴

Related Posts

2 thoughts on “داستان عصر طلایی

  1. عالی بود ،ممنون.
    فقط بنظرم میرسد که مسیر مادی از نظر توالی باید به این شکل باشد:شیخ بهایی،خیابان شاه ،سرلت،پشت عصر طلایی،چهل ستون.
    ضمنا خرازی فروشی خیابان سپه همان ابریشمکار معروف بود که بعدا به خیابان شاه منتقل شد
    🙏🙏

  2. فيروز جان تااينجا خيلي جالب بود و زحمت كشيدي. جند نكته هست كه تذكر داده ميشود:
    ١- روبدوشامبر بصورت پالتو بلند و پيژاما بصورت كت و شلوار نه با پارجه كت و شلوار بلكه پارچه پيراهني براي پيژاما و كمي كلفتر براي روب دو شامبر استفاده ميشد
    ٢-برنامه تبليغاتي براي حراج شب عيد بود ونه بصورت نمايشي بلكه بلند گو و ضبط صوت بود كه توسط دوست دبيرستاني من اقاي حسن پورتوسلي كه صداي قوي داشت ضبط و پخش ميشد ايشان فعلا در لي انجلس برنامه اخبار يكي از كانالهاي ايراني را اجرا ميكند
    ٣- من دكمه دوزي مزدي هم انجام ميدادم
    ٤- يقه مدل غ همان مدل غفاريان( غفاري) ميباشد نه ع و عصر طلائي
    ٥- طراحي و محاسبه و اجراي پاساژ را من انجام دادم و نحوه كار باين شكل بود كه راهرويي بعرض حدود يك متر از سمت شرق مغازه جدا كردم و تا اواخر كار ساختمان ، مغازه داير بود. يك ديوار بعرض حدود ٨٠ سانتيمتر بين اين مغازه و مغازه مجاور مشرك بود كه كه بار طبقه دوم تماما روي ان بود و بدون اينكه لطمه اي به طبقه دوم بخورد انرا جمع كرده و با اسكلت فلزي جايگزين كرده و مساحت زير ان به پاساژ اضافه شد
    ٦- اشتباه تايپي در قسمت فروشگاه رستگار ( اپاخر) كه گويا اواخر صحيح أست و بعد ان( كتبا) كه كت با صحيح أست
    ٧- يك انشعاب مادي هم به سفارت روسيه ميرفت را
    در ضمن عكسي كه سوال شده بود اقا مصطفي انصاري درست است

Comments are closed.